من نه سکوت میکنم نه فال عشق از برم / فقط به تو خیره شدم ، من از تو هم ساده ترم
تو خوب میفهمی مرا وقتی پر از بهانه ام / ببین برای ماندنت چقدر عاشقانه ام
.
.
.
و خدا خواست که یک عمر نبیند یعقوب
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد…
.
.
.
من که تصویری ندارم درنگاه هیچکس / خوب شد هرگز نبودم تکیه گاه هیچ کس / کاش فنجانی نسازدکوزه گر از خاک من / تا نیفتد در دلم فال نگار هیچ **.
.
.
فرشته مهربون گفت ازاین دنیا چی میخوای تا برات بیارم؟ گفتم اونی که داره این اس ام اس رو میخونه
گفت: نشد دیگه! قرار نبود همه ی دنیا رو بخوای
.
.
.
ایـن شــعرهـــا
بـــرونــد بــه جــهنّم
مــن فقــط
دیــوانـه ی آن لحــظه ام…
که قــــلبت…
زیــــر ســـرم
دسـت و پـــا بزند….
.
.
.
تـــو برمی گردی و زندگی را از جایی که پاره شده دوباره به هم می دوزیم
در صندوقِ خاطره ها هنوز نخ برای بخیه زدن هستـــــــــ…!
.
.
.
آهاے همیشگے ترینم!
تمام فعل هاے ماضے ام را ببر..
چہ در گذر باشے
چہ نباشے
براے من استمـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــرارے
خواهے بود..
من هر لحظه تو را صرف مے کنم!
.
.
.
ﺩﻝ ﻧﺰﺩ ﺗﻮﺳﺖ ﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﻭﺭﯼ ﺯ ﺑﺮﻡ
ﺟﻮﯾﺎﯼ ﺗﻮﺍﻡ ﺍﮔﺮ ﻧﭙﺮﺳﯽ ﺧﺒﺮﻡ
ﺧﺎﻟﯽ ﻧﺸﻮﺩ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﻡ
ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻣﻨﯽ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺩﮔﺮﻡ
.
.
تا چند نظر به روی مهتاب کنم / خود را به هوای دیدنت آب کنم
یک قطعه ی عکس خود برایم بفرست / تا در دل بیقرار خود ، قاب کنم
.
.
.
این روزها هوای مرا نداری ، خفه نمیشوی ؟ بی هوای من !
.
.
.
هنوز هم وقتی باران می آید
تنم را به قطرات باران می سپارم
می گویند باران رساناست
شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند
.
.
.
پلکهای مرطوب مرا باور کن
این باران نیست که میبارد
صدای خسته ی من است که از چشمانم بیرون می ریزند . . .
.
.
.
گاهی وقتها دلم میخواهد بگویم: من رفتم ؛ باهات قهرم ، دیگه تموم!
دیگه دوستت ندارم …..
وچقدر دلم میخواهد بشنوم: کجا بچه لوس !؟ غلط میکنی که میری …..
مگه دست خودته ؟ رفتن به این راحتی نیست !
اما …. نمیدانم چه حکمتیست که آدمی
همیشه اینجور وقتها میشنود : به جهنم … !!!