دعا میکنم غرق باران شوی
چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
دعا میکنم در زمستان عشق
بهاری ترین فصل ایمان شوی
***********************
به دل نا گفته صدها حرف دارم
ميان سينه زخمي ژرف دارم
به روي پوستين سالخوردم
زمستان در زمستان برف دارم
***********************
به گوش ام خش خش پاييز زرد است
دل ام ميعادگاه زخم و درد است
نمي آيد صدايي از در و دشت
"هوا بس ناجوانمردانه سرد است"
***********************
سرود برفي گنجشگكي خرد
مرا با خود به دنياي دگر برد
دوباره جيك جيكي كرد و آن گاه
ميان برف هاي ناگهان مرد
***********************
تمام كوچه ها از برف و يخ پُر
نگاه ام روي يخ ها مي خورد سُر
ز حجم برف روي شاخه هايش
درختي در خيابان مي زند غُر
***********************
سكوت و جمعه و برف است و سرما
تنيده روي ذهن ام تور رويا
قلم در دست، در كنج اتاقي
نشسته شاعري تنهاي تنها