شب کلی مهمون خونمون بود همه پسر عمو هام داشتن از دوران سربازی شون میگفتن و خاطرات تعریف میکردن..یه دفعه عموم به من گفت
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تو چرا چیزی تعریف نمیکنی!!؟؟بابام گفت ولش کن اوون سربازیش قزوین بوده خجالت میکشه
من :|
جمع
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تو چرا چیزی تعریف نمیکنی!!؟؟بابام گفت ولش کن اوون سربازیش قزوین بوده خجالت میکشه
من :|
جمع
*************************
عصبانی شدن غضنفر:
خاک تو سرت برینه !
انگار از وحشی اومده !
بلبل درازی هم که میکنی!
هر چی هم بزرگتر میشه گنده تر میشه !
تو نه تربیت داری نه خانوادگی!
مسخره فروشی باز کردی؟!
حالا من نه یه آدم !
صداتو برا من داد نزن!
وقتی با من حرف میزنی دھنتو ببند!!!
ر.....م تو اون کلاھی کهِ میخوای بذاری سر من!!!
اول ببین داری با چه خری داری حرف میزنی بعدبا من زر بزن!!!
***********************
جواب از این قانع کننده تر؟؟؟
.
.
ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ : ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ، ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺧﺮﺍﺑﮑﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ : ﺷﯿﻄﻮﻥ ﻣﻨﻮ ﮔﻮﻝ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ .
ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ : ﺍﯾﻦ ﺷﯿﻄﻮﻥ ﭼﺮﺍ ﺑﻘﯿﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﻭ ﮔﻮﻝ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﻪ؟
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ : ﻭﺍﺱ ِ ﮐﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﺷﯿﻄﻮﻥ ﻫﻢ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮ ﺑﺎﺷﻢ؟!